وقایعنگاری زشتکاریهای یک آدمکش در دل تاریخ
[ad_1]
نام اصغر قاتل همچنان در حافظه مردم ایران، به خصوص تهرانیها، جاودانه باقی مانده است. این سرزمین که مهد کردارهای تلخ و داستانهای ترسناک بوده، به تاریخچه این جنایات ناآرامی پی برده است. برخی از داستانها به فراموشی سپرده شدهاند، در حالی که برخی تنها در خاطرههای افراد سالخورده باقی ماندهاند. اما نام اصغر قاتل برای بسیاری شناختهشده است، حتی اگر جزئیات جنایات او شناختهنشده باشد.
این کتاب تلاش میکند تا به پرسشی چرا این خاطرات تلخ در ذهن جمعی باقی ماندهاند، پاسخ دهد. تأثیر این رویداد ترسناک بر جمعیت را بهعنوان یک ترومای روانی توضیح میدهد. هرچند متخصصان روانشناسی جمعی نیاز دارند تا بهصورت دقیقتر به این موضوع پرداخته ولی افراد عادی نیز میتوانند حدسهایی بر اساس تجربه خود برای این پدیده بیان کنند. این تجربه تروماتیک میتواند روی روان جامعه تأثیر بگذارد و فراموشی آن یک فرآیند پیچیده در علوم روانی است.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: «تاریخ اجتماعی چیزی چون «اندرونی» است؛ شاید سرنوشت نهایی یک خانه دست ارباب باشد، اما آنچه در اندرونی رخ میدهد، بسیار آگاهیبخش و پر از ظرائف تعیینکنندهای است که از دید تاریخ اربابان ــ یعنی تاریخ سیاسی ــ دور میماند. وقایعنگاری زشتکاریهای یک آدمکش که عضوی تبهکار از این اندرونی است، در چارچوب تاریخ اجتماعی میگنجد و همان فوایدِ این نوع نگرش را دارد. طبعاً روی سطرها و میان سطرهای این کتاب نکات زیادی برای علاقهمندان به تاریخ اجتماعی یافت میشود. اما در مورد این کتاب و این موضوع، فقط هم مسئله تاریخنگارانه نیست.
برخی از شاخههای دانشگاهی و علمیـپژوهشی به خوبی میتوانند از دادههای خام و دقیق ارائهشده در این کتاب بهره برند: از اهالی جرمشناسی و حقوق جزا که درگیر مسائل حقوقی و کیفریاند تا روانشناسان و روانپزشکان که به گمانم با همین سطح از دادهها نیز میتوانند انواعی از اختلالات روانی را در ناقهرمان این داستان تشخیص دهند. اتفاقاً به همین دلیل، بهتر بود نگارنده کتاب از پروبال دادن به محتوا و به ویژه از تلاش برای دراماتیزه کردن موضوع خودداری کند. بهتر همین بود که هر نوع پردازش و دراماتیزه کردن چنین محتوایی را به اهلش ــ متخصصان، هنرمندان و نویسندگان ــ بسپارد. از این منظر، به گمان من، نگارنده بهترین رویکرد را برای تدوین این کتاب در پیش گرفته است: روایتی سرد، بدون دستکاری ادبیـهنری و بیطرفانه. این معقولترین انتظاری است که میتوان از چنین کتابی داشت. در واقع فضیلت اصلی نگارنده در چنین کتابی با چنین محتوایی همین است که میکوشد «بیشترین دادهها» را جمعآوری کند و بدون روتوش و دستکاری در اختیار کسانی قرار دهد که اهل پردازشهای علمیـپژوهشی و ادبیـهنریاند.
سالهاست که گاه از دور و گاه از نزدیک با کار نگارنده این کتاب در حوزه روزنامهنگاری آشنا هستم. دقت، حوصله و وسواس او در واکاوی و بازبینی مطبوعات قدیم این امکان را برای او فراهم آورده است تا وظیفهاش را در تدوین این کتاب به خوبی انجام دهد؛ بدون اینکه به وسوسههای فراروزنامهنگارانه تن دهد. اتفاقاً از همین منظر، به عنوان واپسین نکته، باید به اهمیت پژوهشی مطبوعات اشاره کرد. روزنامهها و مجلات محل نگهداری دادههای خرد و پراکنده روزمره است؛ نوعی بایگانی روزانه که بسیاری از آنها در نگاه نخست و در روزی که در قفسه فلان مجله یا روزنامه چیده میشود، هیچ ارزش تاریخنگارانهای ندارد. از دیگر سو، وقتی این دادههای ریز و درشت سالهای سال روی هم تلنبار میشود، به دریایی بیکرانه میماند که به نظر نمیرسد بتوان از آن سر درآورد.
مطبوعات ایران در عصر جدید دریایی از دادههای فراموششده است؛ مانند دریایی گمشده در اعماق غاری عمیق که تنها عده اندکی این همت و جدیت را دارند که تا ساحل آن پیش روند. اما وقتی به این دریای بیموجوتوفان میرسند، از بیکرانگیِ دادههای نهفته در آن به شگفت میآیند؛ دادههایی که گاه هر پاراگراف و ستون آن میتواند ذهنیتها را درباره بسیاری از مسائل روز تکمیل کند یا تغییر دهد. مشکل این است که کمتر فردِ غیرمتخصصی میل، وقت و حوصله آن را دارد که تا چنین اعماقی پیش رود. خوشبختانه آرشیوهای فیزیکی و مجازی خوبی هم از این مطبوعات در دسترس است. فقط میماند اینکه باید کسانی ــ مانند نگارنده ابوالهول جنایات ــ باشند تا وقت و عمرشان را وقف غوطه خوردن در این دریا کنند و از اعماق آن صدفهای مرواریدپروری برای دیگران صید کنند. البته مطبوعات همیشه در تاریخنگاری یکی از منابع اصلی پژوهشگران بوده است، اما ظرفیت این منبع بیکران بسیار فراتر از آن چیزی است که تاکنون از آن استفاده شده است.
انتشارات لوح فکر چاپ دوم کتاب «ابوالهول جنایت» به قلم فهیمه نظری را در 152 صفحه به بهای 120 هزار تومان به چاپ رساند.
دیدگاهها