روزنامچه سیاحت: متنی ساده با اطلاعات دست اول از مشروطه ایرانی است نگاه بیطرف یک هندی به مشروطه ایرانی
[ad_1]
چه چیزی باعث شد سراغ ترجمه کتاب «روزنامچه سیاحت: سفر خواجه غلام الثقلین از هندوستان به عراق، ایران و شامات در عصر مشروطه» بروید؟ در زبان اردو، نوشتن و خواندن سفرنامه بسیار رواج دارد. شخصیتهای سیاسی و ادبی و اجتماعی هندوستانی یا پاکستانی که به دعوت دولت ایران به ایران سفر کرده اند یا مردم عادی که برای گردشگری به ایران آمدهاند تجربیات سفرشان را در قالب سفرنامه نوشته و به چاپ رساندهاند. در بین اینها سفرنامهها، سفرنامه خواجه غلام الثقلین است. این سفرنامه به چند دلیل بسیار مهم است:
۱. محمد حسین آزاد از سپتامبر ۱۸۸۵ تا ژوییه ۱۸۸۶ به ایران سفر کرد و برای نخستین بار به صورت خلاصه در هفتهنامه رفیق از شهر لاهور در ژوییه ۱۸۸۶ منتشر شد. سپس به همراه یادداشتهای روزانه سفر در سال ۱۹۲۲ از سوی آغا محمد طاهر با عنوان “سیر ایران” در شهر لاهور منتشر شد. این سفرنامه محمد حسین آزاد نخستین سفرنامه چاپ شده درباره ایران به زبان اردو است. البته بر طبق منابع یافته شده تا کنون. در فاصله ۱۸۸۶ تا ۱۹۱۱ ده سفرنامه به زبان اردو درباره ایران چاپ شده است که هفت سفرنامه ترجمه شده است از انگلیسی به اردو.
پس سفرنامه خواجه غلام الثقلین ازین نظر اهمیت دارد که جزو نخستین سفرنامههای اردو چاپ شده درباره ایران است. سفرنامه غلام الثقلین از زاویه دیگر بینهایت مهم است که نویسنده دوره مشروطه در سال ۱۹۰۵ میلادی شکل گرفت و خواجه غلام الثقلین در سال ۱۹۱۱ به ایران سفر کرد. یعنی در بحبوبه مشروطیت. و با دوتن از رهبران مشروطه هم دیدار داشت در عراق: آیتالله آخوند خراسانی و آیتالله عبدالله مازندرانی. غلام الثقلین از شهر پانیپت در هندوستان سفرش را آغاز میکند و به عراق، ایران، قسطنطنیه، شام، مدینه منوره، دمشق، بیروت میرود. در تمام طول سفرش با شخصیتهای مهم این کشورها هم ملاقات میکند و هم مفصل گفتوگو. مثلا: در عراق با آیتالله محمد کاظم طباطبایی، آخوند خراسانی. در ایران با نایبالسلطنه، رییس مجلس (موتمنالملک) و نمایندگان مجلس، در طول سفرش با روزنامهنگاران، سردبیرهای نشریات فارسی و عربی، مقامات ارتشی، سفیران و …. خواجه غلام الثقلین سفرنامهای مفصل است (چاپ سنگی کتاب ۴۸۲ صفحه). نویسنده در طول سفرش هم به جزییات توجه داشته و هم به بیشتر مسائل یک جامعه: لباس، زبان، لهجه، رفتار، کشاورزی، جمعیت، معماری، روزنامه و نشریات، تاریخ، … خواجه غلام الثقلین آنچه را نوشته است توصیف بیطرفانه مشاهداتش است. واقعات چشم دید است و همین باعث شده است که خیلی اطلاعات دست اول از ایران و از چند کشور در آن زمان، بدست ما برسد: کمیتههای مختلفی که در آن دوره مشروطه در تهران تشکیل شده بود، اوضاع یمن و قسطنطنیه. خواجه غلام الثقلین پس از اقامت در عراق و در تهران زمانی که میخواهد عراق و ایران را ترک کند، به طور کلی این دو جامعه را بررسی میکند که بینهایت ارزشمند است. جایگاه فقها و مراجع تقلید و نقش آنها در مشروطه، اوضاع اقتصادی ایران، … همه اینها دلایلی بودند که باعث شدند بنده…
قبلا درباره موضوع کتاب تحقیق کرده بودید؟ به موضوع آشنایی داشتید؟
مدت خیلی زیادی طول کشید تا درباره نویسنده کتاب تحقیق کنم. درباره زندگینامه، فعالیتها و تالیفات او. خواجه غلام الثقلین از رجال بسیار برجسته هندوستانی بود. حقوقدان و وکیل بود، در از بین بردن مسئله ربا بسیار تلاش میکرد و در آن دوره مسئله بانکداری اسلامی را مطرح کرده بود، با بینهایت دلسوزی تلاش میکرد که اسلام راستین پیاده شود.
چه نکاتی در کتاب باعث شده توجه داوران کتاب سال به آن جلب شود؟
بنده اصلا نمیدانم چه شخصیتهایی داور بودهاند، هیچ نامی را نمیشناسم. به نظرم دلیل توجه داوران: (۱) نگارش و چاپ سفرنامهای درباره ایرانِ عصر مشروطه از نگاه یک هندوستانی است و آنهم نگاهی عمیق و بیطرفانه که همین باعث شده است که اطلاعات دست اول امروزه به ما برسد (۲) دیدار و گفتوگوی خواجه غلام الثقلین با شخصیتهای برجسته عراق، ایران، مصر و شام که در نهایت صداقت و عمیق بیان شده است.
در ترجمه با چه دشواریهایی روبه رو بودید؟
الحمدلله در ترجمه از اردو به فارسی مشکل نبود. خواجه غلام الثقلین از نظر شخصیتی بسیار راستگو و درستکار بوده است و همین باعث شده است که او متنی بسیار ساده و کاملا واضح نوشته است.
به نظرتان آشنایی با وقایع دوران مشروطه تاثیری در ترجمه کتاب داشت؟
بله یقینا این کتاب “روزنامچه سیاحت” در مطالعات مشروطه اطلاعات دست اول زیادی افزوده است. یک هندوستانی در عصر مشروطه با رهبران مشروطه در عراق دیدار کرده است، در طول راه از کالسکهران و افراد حاضر قهوهخانه و نماینده مجلسِ ایران و روزنامهنگاران در شام در قسطنطنیه نظرات آنها را درباره مشروطه مینویسد. آنهم بیطرفانه.
بینهایت خوشحالم که “روزنامچه سیاحت” و “خواجه غلام الثقلین” در ایران دیده شد. او در سال ۱۹۱۱ به ایران سفر کرد. چون شنیده بود در ایران مشروطه آمده است، یعنی “پارلمان” و “آزادی”. یعنی بیداریی در ایرانیان آمده است. ازین رو با کلی پیشنهاد درباره پیاده کردن اسلام راستین در ایران، به کشور ما آمد: احداث راه آهن، قرض نگرفتن از بیگانگان، دوری از تهمت زدن و بیکاری و گدایی، توجه به اخلاق و اخلاق برای پیشرفت کشور. خواجه غلام الثقلین به حدی دلسوزی داشت که حتی گفت اگر راهآهن احداث شود اولین نفر خودش ۴۰ روپیه اهدا میکند. در زمانی که در مجلس ایران بحث بر سر قرض گرفتن از روس یا انگلیس بود، خواجه غلام الثقلین پیشنهاد داد مردم عادی و شخصیتهای پردرآمد مملکتی هر کدام به اندازه خود پول بگذارند تا مشکل اقتصادی کشور توسط خود مردم حل شود. نه وامی گرفته شود و نه وابستگی به بیگانگان و برای همین خواجه غلام الثقلین با نایبالسلطنه و نمایندگان مجلس و … در ایران صحبت کرد، اما هیچکس این همه دلسوزی، دردمندی و دغدغهمندی او را ندید و توجه نکرد. من بینهایت خوشحالم که پس از گذشت ۱۰۹سال اندیشهها و نگاه خواجه غلام الثقلین در ایران دیده شد و خداوند سبحان را بسیار شاکرم.
دیدگاهها