دستگاه دیپلماسی قاجار به فنون مذاکره مسلط بود کش و قوس ایران و روسیه در پرداخت 20 کرور غرامت جنگ
[ad_1]
او افزود: من هر روز شاهنامه میخوانم، بوستان و گلستان سعدی را ورق میزنم و یاد کردن از حافظ و مولانا جزء برنامه هر روز من است. من استاد تاریخ هستم و اینها جز ابزار کار من است. باید پس از ادای ادب به پرودگار و ائمه اطهار باید یادمان باشد که از ملتی برخاستیم که تاریخی کهن دارد.
این استاد تاریخ عنوان کرد: وقتی شاهنامه را باز میکنید در همان جا به ما میگوید که برای فرستاده باید چه ویژگیهایی را در نظر گرفت که نماینده اصالتهای انسانی ما باشد که از این سرزمین پرورش یافته است. واقعا شاهنامه شاهکار است که در آن چه نکات ریزی آمده درباره فردی که سفیر ایران زمین است باید فکر، شعور و زیرکی داشته باشد. سرزمینی که برای نگه داشتن آن رنج بسیار کشیده شد. سرزمینی که هر طرف آن چهارراه است.
رضا شعبانی گفت: من در یکی از کتابهایم نوشتم: «هیچ نسلی از مردم این مملکت نیست که خاطره تلخ یک دوران حاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … را نداشته باشد.» این سختکوشی ایرانیان به دلیل دشواریهایی است که پشت سر گذراندند. ما واقعا به چنگ و دندان این مملکت را حفظ کردیم: به پاس هر وجب خاکی از این مّلک / چه بسیار است، آن سرها که رفته!
داروغه ادیب و سفیر سخنور
گودرز رشتیانی، مدیر گروه تاریخ دانشگاه تهران با ارائه مقاله «دیپلماسی در آستانه بحران؛ سفارت میرزا محمدصادق وقایعنگار مروزی» گفت: پس از پایان جنگ نخست ایران و روسیه که به عهدنامه گلستان منجر شد، برای تبادل نسخه امضاء شده عهدنامه میرزابوالحسن خان ایلچی به سنپترزبورگ سفر کرد که یکی از خواستههای ایرانیان در این ماموریت چانهزنی و تلاش برای راضی کردن امپراطور روسیه برای برگرداندن بخشهایی از تالش و قرهباغ بود که طبق عهدنامه به روسیه واگذار شد.
او ادامه داد: الکساندر اول تصمیمگیری درباره این موضوع را موکول کرد به اعزام یک سفیر از سوی روسیه، ژنرال یرملوف که در 1817.م به ایران آمد. ژنرال یرملوف در سفر به ایران با مقامات ایرانی ملاقات کرد و به عنوان نایبالسلطنه روسیه در قفقاز و تفلیس انتخاب شد. در زمان حضور او در این سمت مذاکرات متعددی انجام شد تا خط مرزی که در عهدنامه گلستان به صورت کلی به آن اشاره شده بود، به صورت دقیقتر معلوم شود که در واقع به نتیجه نرسید.
این عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران بیان کرد: در بخشی از این مذاکرات ایران، میرزا محمدصادق مروزی را به تفلیس اعزام کرد که در گفتوگو با ژنرال یرملوف و مقامات روسی بتوانند به تعیین خط مرزی مطلوب اقدام کنند. محمدصادق مروزی وقایعنگار رسمی همرمان داروغه دارالخلافه، ادیب و نویسنده پرکاری بود که کتابهایی درباره تاریخ را نیز به نگارش درآورده بود.
گودرز رشتیانی گفت: محمدصادق وقایعنگار بسیار سخنور بود که در یک برهه تاریخی دربار ایران تصمیم گرفت او را برای مذاکره با یرملوف به تفلیس بفرستد تا بتواند به نتایج موفقی دست پیدا کند. در دوره چهار ماههای که وقایعنگار در تفلیس اقامت داشت، شیوههایی برای دستیابی به هدف ماموریتش به کار برد. در نگاه نخست که باید به آن تاکید کرد وقایعنگار دارای یک دستورالعمل بود و فتحعلیشاه قاجار یک دستورالعمل مشخص صادر کرده و حدود اختیارات سفیر در آنجا مشخص شده بود.
او افزود: خیلی مهم است که در ابتدای دوره قاجار با اتکا به سنت کهن دیوانسالاری ایرانی دستگاه دیپلماسی به سفیرش دستورالعملی را ابلاغ میکند. برخلاف نگاه بعضی از پژوهشگران که معتقدند ما در سالهای منجر به انقلاب مشروطه دستگاه وزارت خارجه دارای دستورالعمل شد، در حالی که این سند نشان میدهد در ابتدای دوره قاجار دستورالعمل مشخصی برای سفیر تعیین شده بود و در کنار آن نیز عباسمیرزا، نایبالسلطنه مسئول مستقیم روابط با روسیه است و اداره ولایت آذربایجان را نیز به عهده دارد، او نیز همان دستورالعمل فتحعلیشاه را به صورت جزئیتر و خیلی مفصل را توصیه کرد.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: در مجموعه آرشیوهای ایران همچنین آرشیو تفلیس تقریبا 37 سند درباره مکاتباتی که میان مقامات ایرانی به ویژه عباسمیرزا با میرزامحمدصادق وقایعنگار موجود است. 22 نامه در کاخ گلستان در یک آلبوم نگهداری میشود و 15 نامه دیگر در آرشیوهای مختلف از جمله آرشیو وزارت خارجه و تفلیس است. مرور اجمالی بر این اسناد نشان میدهد برخلاف برخی از تصورات بعضی از پژوهشگران اتفاقا دستگاه دیپلماسی در دوران ابتدای قاجار اولا هم به مسائل تاریخی آشناست و در نامههای وقایعنگار ارجاعات مختلفی استناد به مسائل تاریخی میشود. از طرفی با مسائل روز دنیا آشنا هستند.
گریبایدوف در مذاکرات دهخوارقان
فاطمه قاضیها، سندپژوه و تاریخنگار در ادامه کنفرانس به موضوع «مذاکرات معاهده ترکمانچای» توجه نشان داد و در مقاله خود درباره نکاتی از اتفاقاتی که در زمان بسته شدن آن روی داد، گفت: عهدنامه گلستان نه روسها را راضی کرد نه ایرانیها را. به همین دلیل گه گاه تجاوزهایی از طرف روسها به ایران صورت میگرفت تا اینکه روسها ناحیه گوگچه را تصرف کردند و به این ترتیب دوباره جنگ میان دو طرف درگرفت.
او ادامه داد: فتحعلیشاه در چمن سلطانیه مجمعی از رجال، اعیان، روحانیون و روسای طوایف تشکیل داد تا درباره جنگ یا صلح نظر همه را جویا شود. همه در این جلسه برای خوشایند فتحعلیشاه با جنگ موافقت کردند. در این میان قائم مقام با صراحت لهجه مخالفت خودش را با جنگ اعلام کرد که این نظر او برای شاه خوشایند نبود. دو سه نفر دیگر هم با جنگ موافق نبودند که به نظر آنها وقعی ننهاد. بنابراین پس از این جلسه جنگ به فرماندهی عباس میرزا آغاز شد که در ابتدا سپاه ایران شکستهایی به روسها تحمیل کرد.
این تاریخنگار اظهار کرد: تزار روسیه وقتی دید که ایرانیان نواحی بسیاری که در عهدنامه گلستان جزو اراضی متصرفی روسها شده بود، تصاحب کردند. ژنرال یرملوف را که در قتل و غارت ید طولایی داشت به فرماندهی در جنگ با ایرانیها انتخاب شد و از آن به بعد دیگر بُرد با روسها بود. چنانکه یرملوف توانست تا ایراوان پیش بیاید که با تسخیر این شهر امپراطور روسیه راضی به پایان جنگ شد و رضایت خود را به یرملوف اطلاع داد اما ژنرال روسی تا شهر تبریز پیش آمد.
فاطمه قاضیها گفت: بعد از این قضایا و پیشروی زیاد روسها، فتحعلیشاه که از پیشروی ناامید شده بود برای عباسمیرزا نوشت که هر طور شده صلح کنید و جنگ را پایان دهید. از آن طرف امپراطور روسیه نیز به فرمانده سپاه خود پیغام فرستاد که جنگ را تمام کنید. لذا هر دو طرف مایل به صلح بودند. قرار شد پاسکوویچ و عباس میرزا جلسهای بگذارند تا مفاد صلح را تعیین کنند. عباس میرزا از این پیشنهاد استقبال و شهر نخجوان را برای دیدار پیشنهاد کرد و سه شرط برای پذیرفتن صلح گذاشت.
او ادامه داد: پاسکوویچ نه تنها شرایط عباسمیرزا را برای صلح نپذیرفت بلکه شهر دیدار با او را دهخوارقان تعیین کرد. در این شهر تمام مذاکرات معاهده ترکمانچای صورت گرفت و تنها معاهده در ترکمانچای امضا شد و برای همین معاهده به ترکمانچای معروف شد. در دهخوارقان، پاسکوویچ به همراه گریبایدوف و برخی دیگر از یارانش حضور پیدا کردند پس از آن بهرام میرزا و خسرومیرزا پسران عباس میرزا به آنها پیوستند و در پایان عباس میرزا و هیاتی از ایرانیها به دهخوارقان رفتند که با استقبال پاسکوویچ روبهور شدند.
این نسخهشناس بیان کرد: روسها در دهخوارقان خواهان واگذاری ایراوان، نخجوان، ماکو و … شدند به همراه 20 کرور غرامت جنگ. پولی که روسها به عنوان غرامت جنگ تعیین کردند برای هر دو طرف بسیار مهم بود. ایرانیها تلاش بسیار کردند تا این پول را ندهند در مقابل روسها اصرار زیادی برای دریافت آن داشتند. دربار ایران پرداخت چنین غرامتی آنچنان برایش سنگین بود که دادن ایالت چنین سنگینی برایش نداشت! یکی از دیپلماتهای انگلیسی که در این زمان در دهخوارقان بود، در سندی ذکر کرده است؛ برای فتحعلیشاه مهم نبود که ایالت آذربایجان را بدهد اما غرامت کمتری پرداخت کند. اگرچه نمیدانیم این سخن دیپلمات بریتانیایی تا چه اندازه درست است!
دیدگاهها