تغییر نظر امام خمینی(ره) درباره برخی مسائل درست و منطقی بود غفلت از بخشی از ابعاد شخصیتی امام
[ad_1]
در این نشست جواد منصوری با بیان اینکه وقتی که درباره یک شخص و نظرات وی صحبت میکنیم میبایست شخصیت را در شرایط و زمان روند تحولات مشاهده کرد و نیز باید شخصیت را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد و تنها در یک بعد و یا نظر خاص مورد بررسی قرار نگیرد تاکید کرد: در اظهارنظرها باید به معنای دقیق کلمه بی طرفی و واقع بینی را داشته باشیم.
این پژوهشگر در ادامه افزود: یکی از پیچیدهترین مباحث نظری گفتگو و اظهارنظر درخصوص دیدگاهها و شخصیت افراد است که طبیعتا درخصوص حضرت امام خمینی (ره) نیز صدق میکند. این که این انتظار وجود داشته باشد که افراد در طول زندگی خود و در همه شرایط یک نظر داشته باشند بی منطق و غلط است؛ ممکن است نظرات وی در گذشته اشتباه بوده باشد و امروز درست باشد و یا بالعکس.
منصوری در ادامه این نشست به مصاحبه امام خمینی با یک روزنانه فرانسوی اشاره و بیان کرد: حضرت امام در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۷ مصاحبهای با خبرنگار روزنامه لوموند داشتند که در آن مصاحبه چند نکته مهم وجود دارد. از امام سوال میشود که شما با مخالفین خود چه میکنید؟ شما با افراد کمونیست چه خواهید کرد؟ آیا با حزب کمونیست ائتلاف دارید و یا ائتلاف میکنید؟ امام خمینی در پاسخ میگوید: ما راه خودمان را پیش میگیریم. کمونیستها نیز حق زندگی کردن دارند و حق دارند نظرات خود را داشته باشند، ولی ما در اداره کشور با آنها متحد نمیشویم و همکاری نخواهیم کرد. خبرنگار روزنامه لوموند درخصوص همکاری با آمریکا نیز سوال میکند که امام خمینی پاسخ میدهد: تا زمانی که آمریکا با ما کاری ندارد ما نیز با آنها کاری نخواهیم داشت.
امام در ۲۳ بهمن ماه در مدرسه علوی نیز سخنرانی داشتند که البته این صحبتها ضبط نشده است. ایشان میگوید: اگر آمریکاییها عاقل بودند و میخواهند در کنار ما زندگی کنند ما نیز با آنها کاری نخواهیم داشت، ولی اگر بخواهند با ما وارد جنگ شوند ما نیز با آنها میجنگیم.
این پژوهشگر تاکید کرد: امام خمینی صحبتهای اینچنینی و متعددی در ماههای ابتدایی انقلاب داشتند. ایشان حدودا ۶ ماه اجازه ندادند که حتی تعرض کوچکی به سفارت آمریکا صورت بگیرد و با شدت نیز با آن مخالف بود. در هفته اول انقلاب نیروهای چپ و ماههای بعد نیز برخی دیگر به سفارتخانه آمریکا حمله کردند که امام دستور داد با آنها برخورد شود و پس از آن وقایع با دستور ایشان به سپاه تعدادی نیرو برای محافظت از سفارتخانه مستقر شدند.
جواد منصوری در ادامه به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی اشاره کرد و گفت: درباره اتفاق ۱۳ آبان با آقای لاهوتی صحبت کردم و با این فرض که ایشان نماینده امام در سپاه هستند و این موضوع با ایشان هماهنگ شده است با افرادی که سفارتخانه را اشغال کردند همکاری کردیم.
امام در موضوع اشغال سفارت آمریکا در روز ۱۳ آبان متفاوت از گذشته برخورد کردند و اشغال سفارت را تایید کردند. به این دلیل که از اواسط خردادماه سال ۱۳۵۸ یعنی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مقامات آمریکایی شروع به فعالیت و تبلیغ علیه ایران کرده بودند.
این نویسنده در ادامه یادآور شد: اگر امام خمینی در پاریس گفت که ما با آمریکا روابط عادی خواهیم داشت، ولی در موضوع اشغال سفارت در ۱۳ آبان ماه نظر دیگری داشتند به این دلیل بود که شرایط آن زمان نیز متفاوت شده بود.
وی به بیان خاطرهای از دیدار مدیران ارشد وزارت امور خارجه با امام خمینی اشاره و بیان کرد: بنده در زمانی که در سمت معاون وزیر خارجه مشغول به خدمت بودم به اصرار آقای دکتر ولایتی و چند تن از معاونین خدمت امام رسیدیم و در آن جلسه درخصوص مسائل جنگ و سیاست خارجی گفتگو کردیم. پس از پایان گفتگوها امام خطاب به ما گفتند: عدهای میگویند ما میخواهیم با ملتها رابطه داشته باشیم و نه با دولتها. این اشتباه است و ما میخواهیم با همه دولتها ارتباط داشته باشیم. اسرائیل که آدم نیست و آمریکا نیز اگر آدم شود با آنها ارتباط خواهیم داشت.
منصوری تاکید کرد: قبل از آبان ماه سال ۱۳۵۸ حضرت امام خمینی درخصوص آمریکا اینگونه اظهارنظر نمیکرد. اما بعد از ورود شاه به آمریکا و مسائلی که پیش آمد نظر امام تغییر کرد؛ بنابراین نمیتوان گفت که صحبتهای امام در زمانی که در پاریس حضور داشتند با زمانی که با خبرنگار روزنامه لوموند مصاحبه داشته و یا با صحبتهایی که در تهران داشتند باید یکی باشد و هیچ تغییر موضعی نداشته باشند؛ لذا تغییر نظر اولا منطقی و واقع بینانه است و دوم شرایط متغیر است. امام خمینی بعد از انقلاب تا زمانی که برخی گروهها و احزاب و رهبران آنها شروع به فتنه نکرده بودند هیچ دستوری صادر نکردند.
این پژوهشگر و نویسنده به ماجرای دیدار سران منافقین با امام اشاره کرد و گفت: امام با دانستن ماهیت واقعی گروهک منافقین درخواست سران آنها را برای ملاقات قبول کرد. ولی پیش از آن که ملاقات را بپذیرد به آنها گفت که این انقلاب را به رسمیت بشناسید من به ملاقات شما خواهم آمد.
منصوری در ادامه صحبتهای خود بیان کرد: امام (ره) درباره اصول و احکام دین هیچ گاه تغییر نظری نداشتند و در موضوع ولایت فقیه هیچ گاه نظرشان تغییر نکرد و گفتمان امام در این خصوص همواره ثابت بود. درباره سیاست خارجی نیز با توجه به این که سیاست خارجی و رفتار برخی کشورها تغییر کرد نظر ایشان نیز عوض شد.
وی با تاکید بر اینکه امام در حل مسائل جاری بسیار انعطاف به خرج میدادند اظهار کرد: امام خمینی به آقای مهدی بازرگان و حزب نهضت آزادی اعتقادی نداشت. همچنین ابوالحسن بنی صدر را قبول نداشتند. ولی به این دلیل که مشاوران ایشان نظر دیگری داشتند امام نیز بر روی نظر خود پافشاری نکرد. بعدها نیز در این رابطه گفتند که میخواهم اینها نیز متوجه شوند که اشتباه میکنند. همچنین درخصوص مردمی که به بنی صدر رای داده بودند نیز همین دیدگاه را داشتند. درخصوص انتخاب بنی صدر نیز امام از ماهیت وی خبر داشت. منتها برخی افراد نزد ایشان رفتند و گفتند که اوضاع کشور نابسامان است. برای این که وضعیت کشور بهتر شود فرماندهی کل نیروهای مسلح را نیز به ایشان واگذار کردند که بتواند با دست باز به اداره امور کشور بپردازد. همه این موارد رخ داد درحالی که سال ۱۳۶۸ امام گفتند من میدانستم ماهیت بنی صدر چیست و من به بنی صدر رای ندادم و در این موضوع فقط به دوستانم اعتماد کردم.
جواد منصوری نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی در پایان اظهار کرد: ویژگیهای شخصیتی که امام داشتند به ندرت در دنیا وجود دارد و کمتر رهبری وجود دارد که اینگونه رفتاری داشته باشد.
در ادامه نشست بررسی آرا و اندیشههای امام خمینی (ره) قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عباس عمادی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز به بیان مطالب خود پرداخت.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اظهار کرد: درباره اندیشههای امام خمینی (ره) بسیار بحث شده است. واکاوی اندیشههای امام خمینی مشکلگشای بسیاری از مشکلات فعلی کشور است و معتقد هستم که هنوز از بخشی از ابعاد شخصیتی ایشان غفلت شده است.
وی در ادامه افزود: به اعتقاد من حیات سیاسی امام به دو دوره تقسیم میشود. امام قبل از انقلاب و امام بعد از انقلاب. تغییر نظر و مواضع سیاسی در مقابل حوادثی که اتفاق افتاده یک امر طبیعی و منطقی است. نظرات امام در برخی از موضوعات که پیش از پیروزی انقلاب مطرح کردند پس از پیروزی انقلاب تغییر کرد. طبیعی است وقتی موضوع تغییر پیدا میکند نظرات ایشان نیز تغییر کند.
عباس عمادی اظهار کرد: در اوایل دهه ۱۳۲۰ امام خمینی به اقتدار سیاسی عالی و حاکمیت سیاسی معتقد بودند و آن را متعلق به فقهای جامع الشرایط میدانست. ایشان منشا این اقتدار را آسمانی میداند و نه زمینی. به عبارتی ادامه ولایت معصومین علیهم السلام قلمداد میکردند و اختیارات این ولی را به مانند ولایت معصومین مطلقه میدانستند.
امام خمینی تشکیل حکومت اسلامی را از فرائض میدانستند و از فقها میخواهند که به این واجب دینی اهمیت دهند و در صورت امکان در ادامه آن تلاش کنند و در کتاب تحریرالوسیله فتوا میدهد که مردم باید در این امر فقها را یاری کنند.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه بیان کرد: مولفهای مهم دیگر این است که امام تصدی مناصب در نظام اسلامی به اذن و یا نصب، ولی فقیه میداند و صحبت از آرای عمومی نیست. ایشان پیش از انقلاب معتقد بودند زنان حق ورود به مجلسین و انجمنهای ایالتی را ندارند که همه این موارد و بسیاری دیگر از نظرات ایشان مربوط به دوران پیش از انقلاب اسلامی بوده است؛ بنابراین خروجی این تفکر امام تسریع میکند که ما به دنبال حکومت علوی هستیم و همچنین در بسیاری از سخنرانیهای خود مطرح کردند و آن حکومت اسلامی و حکومت عدل اسلامی است و هیچگاه نامی از جمهوری اسلامی نبردند.
عمادی بیان کرد: جمهوری اسلامی در نگاه امام چند مولفه دارد و با اسلامیت مدنظر امام سازگار است. به عبارتی یک مدل حکومتی که در دنیا رایج بوده است و کشورها و جوامع مختلف تاریخی آن را تجربه کرده اند. مبنای امام در مشارکت مردم این است که ما هیچ وقت حق تحمیل چیزی را بر مردم نداریم و مردم باید خودشان انتخاب کنند.
وی تاکید کرد: پاسخگو بودن مقامات؛ اصل حقوق متقابل بین دولت و ملت یک اصل در جمهوری هاست که هیچ گاه ناسازگاری با اسلامیت ندارد.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اظهار کرد: برابری بین زن و مرد در انتخاب شدن و انتخاب کردن؛ این نیز یک اصل در جمهوری هاست که با سخنان پیش و بعد از انقلاب امام همخوانی ندارد چراکه بعد از انقلاب امام گفتند که زنها هم دوش مردان مشارکت داشته باشند و رای دهند. امام خمینی در وصیتنامه و نیز صحیفه نور تاکیدشان بر قانون منطقه الفراغ است.
این استاد دانشگاه گفت: به اعتقاد بنده جمهوری اسلامی یک مدل خاصی است و طبیعتا با جمهوریهای غربی ناسازگار است و به نوعی ترکیبی از جمهوریهای غربی و اسلامیت است. به اعتقاد من امام خمینی (ره) از متفکرین واقع بین و یا واقع نگر است و آرمان گرا نیست. به طور مثال میبینیم که مدل مطلوب حکومت از نظر فقهایی به مانند آخوند خراسانی و یا مرحوم نائینی ولایت معصومین است و به نظر میرسد در آن دوره شرایط آماده نبوده که ایشان رهبری را بر عهده بگیرند.
عباس عمادی در پایان سخنان خود تاکید کرد: به نظر میرسد که توجه به مدل جمهوری بعد از انقلاب با آن مولفهها نزدیکترین مدل به اسلامیت موردنظر امام بوده است؛ بنابراین به نظر میرسد که جمهوری اسلامی به اندازه توان و مکتب ایشان بوده است. به عبارتی دیگر امام توجه به واقعیتها را دارد و نواندیشی در اجتهادات را داراست و به نوعی نوآوریها و نواندیشیهایی در فقه خود دارد و به شدت از عمل گرایی پرهیز میکند و ایشان شخصیتی نبود که پراگماتیس باشد.
همچنین در پایان دکتر جواد منصوری و دکتر عباس عمادی به پرسش برخی از حاضرین در این نشست پاسخ گفتند.
دیدگاهها