گفتوگوهایی با رهبران تأثیرگذار و استادان برجسته شطرنج نهایی جنگ سرد
[ad_1]
شوایتزر در این کتاب مهم نشان میدهد دولت آمریکا چگونه با استفاده از دیپلماسی پنهان، درآمد شوروی را به طرز چشمگیری کاهش داد و درعین حال مسکو را به سمت خرج کردن بیشتر داراییهای گرانبهایش هدایت کرد. رونالد ریگان از ژانویه 1981 که کار خود را در دفتر ریاستجمهوری آغاز کرد، جنگی مخفیانه به راه انداخت و با تحریک و فروپاشی اقتصاد شوروی، به نقاط ضعف آن نظام حمله کرد. کتاب پیروزی افشاگری تکاندهندهای از نقش فعال دولت ریگان ارائه میدهد، نقشی که زمینهساز سقوط اتحاد شوروی شد.
روزنامه «واشینگتن تایمز» درباره این کتاب نوشته است: «این کتاب حاصل تحقیقات و گفتوگوهایی با رهبران تأثیرگذار و استادان برجسته شطرنج نهایی جنگ سرد است. نویسنده جزئیات تاریخی جالبی ارائه میدهد که چگونه ـ و تقریبا با ابزاری مسالمتآمیز – یکی از بزرگترین امپراتوریهای روی زمین فروپاشید.»
پیتر فرانتس شوایتزر، نویسنده و مشاور سیاسی، رئیس موسسه پاسخگوسازی حکومت و سردبیر ارشد سازمان رسانهای محافظهکار بارت نیوز است. موسسه پاسخگوسازی حکومت شامل تعدادی از پژوهشگران و روزنامهنگاران است که به نشان دادن چهره واقعی سرمایهداری رفاقتی متعهد هستند. این موسسه در زمینه سوءاستفادءهها و فرارهای مالیاتی و دیگر فسادها و تخلفات دولتی تحقیق میکند. شوایتزر در سالیان اخیر به دلیل پژوهشها و فعالیتهای رسانهایاش در آمریکا به شخصیتی مطرح تبدیل شده است.
ژانویه 1981 واشنگتن دی سی به طرز عجیبی سرد بود. برف و باران، سرد و منجمدکننده بود و باد از روی رودخانه پتومک به تنید با سوز وحشتناکی میوزید. با وجود این، پیشبینی مشتاقانهای در پایتخت کشور وجود داشت که میگفت انتقال قدرت در راه است. هنوز دو روز از مراسم تحلیف رونالد ریگان نگذشته بود که او و ویلیام کیسی (مدیر انتصابی خود در سیا) را به دفتر بیضی شکل احضار کرد. از بسیاری جهات، امری غیرمعمول بود که رئیس مرکز اطلاعات در اوایل دوره ریاستجمهوری به طور خصوصی با رئیسجمهور ملاقات کند. به هر حال، باید بودجههایی را تنظیم و چند سمت خالی را پر میکردند. نگرانی اصلی دولت جدید، اقتصاد بود اما رونالد ریگان با رئیس مرکز اطلاعات خود، بلکه فقط با یکی از نزدیکترین مشاوران مورد اعتماد خویش ملاقات میکرد.
این اعتماد در تمام طول رقابت طولانی او آشکار بود. هنگامی که کیسی در ژانویه 1980 به عنوان رئیس سناد انتخاباتی او انتخاب شد، کمیته انتخاباتی ریگان سخنان خود را بیان کرد، کیسی به او گفت: اجازه بدهید درباره این موضوع فکر کنم بعد جواب بدهم. بیل کیسی هرچه بیشتر به این موضوع فکر میکرد بیشتر به این نتیجه میرسید که پست رئیس سیا طبق تعریف متداول آن، برای او است. او که در شصت و هفت سالگی سرشار از طرح و برنامه، به احتمال زیاد شانس دیگری برای رسیدن به حلقه درونی قدرت ملی نداشت. بنابراین تصمیم گرفت بهترین استفاده را از آن بکند و راه خود را به درون حلقه سیاستگذاری بگشاید.
چند روز پس از این پیشنهاد، کیسی پیشنهاد رئیسجمهور منتخب را پس فرستاد و گفت که آن را با سه شرط میپذیرد و افزود که این شروط قابل مذاکره نیستند. اولین شرط این بود که او خواستار یک مقام کامل وزارتی و یک کرسی در نهاد ارشد تصمیمگیری در سیاست خارجی است. او نمیخواست خارج از حلقه قرار بگیرد.دومین موردی که کیسی خواستار آن بود دفتری در مجموعه کاخ سفید بود. او دسترسی آسان به کارکنان کاخ سفید و رئیسجمهور را میخواست، نه تبعید در لانگی را. در سیاست، مانند املاک و مستغلات تجاری، مکان همه چیز است. او میتوانست به طور غیررسمی و گمنام بر سیاست دفتر دفتر بیضی شکل تاثیر بگذارد اما میتوانست به طور غیررسمی و گمنام بر سیاست دفتر بیضی شکل قرار بگیرد اما دلیل دیگری نیز وجود داشت که وی میخواست جایی در کاخ سفید داشته باشد.
مارتین اندروسون، که در هیت مشاوره اطلاعاتی رئیس جمهور خدکمت میکرد و شاهد کل این روند بود چنین میگوید: داشتن دفتر و منشی مخصوص، آنجا در طبقه طبقه سوم ساختمان دفتر اجرایی قدیمی به این معنی بود که کیسی میتواند به راحتی و مخفیفانه تقریبا درباره هر کدام از کارمندان شورای امنیت ملی آنجا مشورت بگیرد. کیسی همچنین میتوانست از دفتر خود خود که میخواست آن را از چشم کاغذبازی اداری دور نگه دارد، برای برگزاری جلساتی استفاده کند. تماسهای تلفن او در ساختمان دفتر اجرایی قدیمی کاملا شخصی بودند…
مارتین اندرسون، مشاور ریگان و مسئول تبلیغات انتخاباتی او میگوید: «رونالد ریگان مانند هر رهبری که موفقیت خویش را مدیون کسانی میداند که به او در انتخابات کمک کردهاند، او خودش را مدیون بیل کیسی میدانست.» اما در هفتههای پس از انتخابات 1980، زمانی که انتصاب های کابینه انجام میشد، کیسی به طور فزایندهای ناامید شد. او فکر کرده بود که سطح اعتماد و هویت مشترک بین او و رئیسجمهور به انتصاب وی در سمت وزیرامورخارجه منجر شود، شغلی که کیسی آرزوی آن را داشت، اما ریگان این سمت را به دلیل حس نمایشی و ذهن تیز و منظم الکساندر هیگ، فرمانده سابق ناتو به او اعطا کرد. هیگ از بسیاری جهات ویترین ریگان بود. او هیچ نقشی در مبارزات انتخابی نداشت و دوست یا مداح ریگان حساب نمیشد. با این حال از توانمندیهای چون تجربه و حضور بهرهمند بود که برای سمت وزارت خارجه بسیار مهم بودند.
کتاب «پیروزی» نوشته پیتر شوایتزر با ترجمه میرجواد سیدحسینی در ۴١۶ صفحه به قیمت صدو هفتاد و نه هزار تومان از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه روانه بازار کتاب شد.
دیدگاهها