جعفر شهری بینقاب و بیدروغ تاریخنگاری کرده است ضرورت ثبت تجربه زیسته محلات تهران
[ad_1]
وی افزود: کسانی که به آثار او ارجاع دادند، ارزش کار او را دریافتهاند. در عین حال کسانی هم زبان جعفر شهری را زبان عریانی میدانند که چاپ و نشر آن را برای سبک فاخر مناسب نمیدانند. شهری جزو معدود کسانی است که تحت تاثیر کسی نیست و بینقاب و بیدروغ تاریخ نگاری میکند. شهری زبانش آزاد است. تحت تاثیر واهمهها نیست. آنچه که او گزارش میکند به واقعیت نزدیکتر است. پیشنهاد میکنم که سبک تاریخنگاری جعفر شهری به عنوان پایاننامه دکتری مورد پژوهش قرار بگیرد.
موسیپور بشلی در ادامه گفت: در تاریخ اجتماعی با انبوهی از دادههای پراکنده سروکار داریم. اینها جدا جدا معنا دارند اما وقتی باری نداشته باشیم دلالت مشخصی نخواهند داشت. جعفر شهری روایتها و تاریخ خودش را در بافت یک انسان واقعی در همین دوران سنت و مدرنیته قرار داده است. انبوهی عکس و تصویر از تهران داریم و برای فهمیدن اینها با تصویر بدون بافتار عکس با یک قاب خنثی سروکار داریم. لحظهای و صحنهای میتواند ما را منحرف کند. خیلی وقتها فهمیدن عکس اینگونه است که یا در صحنه عکاسی بوده باشیم و یا گزارشی از کسی که در صحنه بوده است، داشته باشیم.
وی افزود: جعفر شهری فحشها، متلکها، ضربالمثلها و این اطلاعات را به صورت پراکنده آورده است. متلکی را میشنویم که جعفر شهری آن را در بطن زندگی آورده است. رمانهای زندگینامه را در کنار تاریخ نوشته است، چقدر واقعنماست و چقدر واقعنما نیست. در واقع همان مطالب را در بافت زیسته کودک و نوجوان و بزرگسال مطرح کرده است. نزاع دو زن، فحش و متلکهای زنان در حمام، فحش چارواداری را در آثار جعفر شهری کامل متوجه میشویم. او کار بزرگی انجام داده که کسی دیگر آن را به انجام نرسانیده است. امروز با خواندن نقد دانه به دانه آنها به مجموعه شایست ناشایستها در تاریخ اجتماعی میرسیم.
موسیپور بشلی بیان کرد: جعفر شهری بدون گذراندن هیچ دورهای در هر حوزهای که وارد شده، نگاه شبکهای دارد. جنبههای اخلاقی و شیادی را میبیند. در بسیاری جاها معضل تاریخ اجتماعی کمبود دادههاست. جعفر شهری عدد را به یک داده تاریخی تبدیل کرده است. او این کار را در مورد بسیاری از قیمتها و دستمزدها انجام داده است. بدون اغراق هیچ کس در بین آنانی که تاریخ اجتماعی تهران را نوشتهاند، این قیمتها را با این دقت به ما نرسانیده است. جعفر شهری به اشخاص تاریخی چهرهبخشی کرده است. او برای تک تک مشاغل کاراکتر خلق کرده است. وقتی کلمه جلاد را میشنوید، اگر آثار جعفر شهری را خوانده باشید فقط یک کلمه نیست بلکه کاراکتر کامل به ذهن میآید. او گول دادههای نمایشی را نخورده است. بخشی از دادهها نمایشی هستند که بیش از دادن اطلاعات ما را گمراه میکنند. او به عنوان مشاهدهگر مستقیم در معرض هزاران داده نمایشی بوده است. ولی جعفر شهری فریب این دادهها را نخورده است.
وی در ادامه گفت: جعفر شهری ترکیبها و اصطلاحاتی خلق میکند. او بیان نقادانه دارد، بسیار از این بیان استفاده میکند تا حرف خودش را بزند. درکی علمی از کاری که خودش به انجام رسانیده است، دارد. جعفر شهری رسما مورخ است.
همچنین دکتر صفورا برومند، مدیر گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ ایران، ضمن تأکید بر اینکه پژوهشگر تاريخ اجتماعي با مباحث مرتبط با مناسبات مردم و زندگي روزانه آنها سر و کار دارد، گفت: تهران به عنوان شهري با سابقه حدود دو قرن در قالب پايتخت ايران، محل شکلگيري مستندات متنوعي از تاريخ اجتماعي و دگرگونيها در اين عرصه است. محلات تهران نیز یکی از مهمترین مکانها برای شکلگیری مناسبات اجتماعی بودهاند. از اینرو، ثبت تجربه زیسته محلات تهران ضروری است.
وی افزود: تهران که تا حدود دو قرن پیش، قریهای در مسیر راههای ارتباطی به سمت ایالات شمالی و غربی بود، پس از آنکه به عنوان پایتخت انتخاب شد، در معرض دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی قرار گرفت. از جمله این تغییرات، شکلگیری محلات در اطراف ارگ سلطنتی و بازار بود که محلات سنگلج، عودلاجان و چالهمیدان از قدیمترینها به شمار میروند. به مرور در دوران حکمرانی ناصرالدین شاه، بر تعداد محلات تهران افزوده شد که در اطراف هسته مرکزی شهر و ۴ محله اولیه ایجاد شدند.
برومند درباره جایگاه شمیران در تاریخ اجتماعی تهران بیان کرد: نواحی کوهپایهای که بیشتر مناطق سرسبز شامل قریهها و باغها بودند و در محدود شمیران قرار میگرفتند، به عنوان نواحی ییلاقی مورد استفاده بودند و به ویژه در صورت بروز اپیدمی مانند وبا، برخی از اهالی تهران در این نواحی به ویژه سوهانک، مستقر میشدند. حکمرانان قاجار در برخی از این نواحی مانند نیاوران یا حصار رضابیک که امروزه ضرابخانه نامیده میشود، کوشک سلطنتی و باغی ایجاد کردند. باغهایی به عنوان محل ییلاقی سفارتخانههای عثمانی، انگلیس و روسیه در این نواحی تعیین شد. برخی از اهالی و به ویژه رجال تهران نیز در این نواحی باغ و باغچهای داشتند و عمارتهایی در املاک خود برپا کردند. اما بافت این قریهها تا حدود هشتاد سال پیش، همچنان یکدست بود و اهالی این نواحی به اموری چون کشاورزی، تولید و عرضه میوهجات از جمله توت، گیلاس، آلبالو، زردآلو، سیب و گلابی، صیفیکاری و کشت غلات اشتغال داشتند. اما به مرور به علت ایجاد برخی تأسیسات به طور مثال، مهماتسازی در حدود دهه ۱۳۲۰ش. در شرق قریه رستمآباد بر جمعیت این ناحیه افزوده شد و بافت اجتماعی این منطقه تغییر کرد.
وی در ادامه پس از ارائه نمونههای تاریخی دیگر درباره تاریخ اجتماعی محلات شمیران گفت: موضوع شایان توجه این است که بافت محلات شمیران، طی دهههای اخیر به سرعت دگرگون شده است و با تخریب باغها و ایجاد مجتمعها و برجهای مسکونی در کوچهباغهای این نواحی، بخش درخور توجهی از بافتار تاریخ اجتماعی آن یا نابود شده است یا در شرف فراموشی است. خاصه آن که به علت همین ساخت و سازها، تغییرات جمعیتی نیز در این مناطق رخ داده است و کمتر میتوان اهالی قدیمی و بومی را در این مناطق شناسایی کرد. بدیهی است که آخرین خاطرات حاصل تجربه زیسته این اهالی از روزگاری که این محلات همچنان از ساختار سنتی خود برخودار بودند، به علت کهولت سن و درگذشت کهنسالان این نواحی به فراموشی سپرده میشود و بدین ترتیب، اثری از تاریخ اجتماعی بخش مهمی از پایتخت باقی نمیماند. بنابراین، ثبت باقیمانده مستندات و خاطرات تاریخی بومیان و ساکنین قدیمی محلات شمیران ضرورتیست که پرداختن به آن مستلزم عزم جزم پژوهشگران جوان و علاقهمند به تاریخ تهران و ایرانزمین است.
در ادامه این نشست دکتر الهام ملکزاده، پژوهشگر تاریخ به عملکرد زنان واقف تهران اشاره کرد و گفت: یکی از اموری که زنان در آن نقش داشتند، وقف بوده است. رونق نهاد وقف به تعداد واقفان بستگی داشته است که از جمله آنها آگاهی، مسئولیتپذیری، تدین و باورهای دینی میتوانست در تعداد واقفان اثرگذار باشد.
وی افزود: در دوره قاجار با اینکه زنان فاقد فعالیت اجتماعی بودند اما مشارکت آنها در امر وقف حائز اهمیت است. از 2042 سند موقوفه 328 مورد به دوره مشروطه مرتبط است که 77 مورد مربوط به زنان بوده است. از 178 سند وقفی دوره رضاشاه 47 مورد به زنان و 28 درصد از کل وقف این دوره مربوط به زنان بوده است.
ملکزاده بیان کرد: از موقوفات و نوع رقبهها املاک، حمام، زمین و اموال منقول را شامل میشده است. 75 درصد از موقوفات به عزاداری اختصاص داشت که در اسناد به جای مانده است. عزاداری برای حضرت فاطمه (س)، عزاداری در ماه محرم و عزاداری برای ائمه از جمله اینهاست. برخی وقفنامهها مدنظر واقف خیرات و مبرات بوده است که به تفصیل در این وقفنامهها میتوان احصاء کرد. همچنین موارد وقف تعمیر حمام، مسجد، قنات و… را شامل میشده است.
وی در ادامه گفت: در این دوره وقف بر اولاد را داریم. در دوره مشروطه وقفنامه پاشاخانم موجود است که وقف اولاد ذکور خود کرده است. در دوره پهلوی یک مورد سند اولاد ذکور و یک مورد اناث بوده است که به صراحت به آن اشاره شده است. حدفاصل قاجار تا پهلوی یعنی دوره رضاشاه با وجوه سنتی در موقوفات روبهرو هستیم. در این زمان وقف درمانی نمود بیشتری دارد. نجمالسلطنه بیمارستان نجمیه را وقف کرده است که همچنان باقی و هنوز قابل استفاده است.
ملکزاده افزود: وقف به امامزاده و کارکرد آموزشی را هم نباید نادیده گرفت. 71 درصد از موقوفات در دوره پهلوی به امر آموزش اختصاص دارد. موقوفات زنان اقلیتهای مذهبی مانند فیروزه خسرونقی نیز مورد توجه بوده است. موقوفات زنان علیرغم اینکه نقش آنها در فعالیتهای اجتماعی پررنگ نبود اما تاثیر بسیاری بر جای گذاشت. زنان دانسته و یا نادانسته از جامعه پیروی میکردند و گامهای مهمی در فعالیتهای اجتماعی برداشتند.
همچنین در این نشست مجازی مهدی یساولی، پژوهشگر تاریخ به موضوع «پسِ کوچههای دارالخلافه» پرداخت و گفت: نگاه ما نسبت به تاریخنگاری سخت و خشک است. زمانی عشق و شیفتگی پدید میآید که ما تهران را بشناسیم. ما تهران را از دریچه حکومت قاجار و روایتهای رسمی شناختیم. چرا به نوشتههای جعفر شهری و مرتضی راوندی استناد نمیشود؟
وی افزود: من صددرصد بعد از دانشآموختگی با منابع تهران آشنا شدم. این چیزی است که باید دوستان و بزرگان تدبیر کنند تا این نگرش تغییر کند. ناصرالدینشاه در طی سه سفر به فرنگ رفت اما این نما از او بازتابانده شده است که وی برای خوشگذرانی به فرنگ رفته است. اما در پس ذهن کسانی که او را برمیانگیختند تا سفر کند تغییر نهفته بود که بعدها این تغییر را در تهران میبینیم. او از کنت اتریش خواست تا نظام پلیس نوین را در تهران اجرا کند. این شخص کتابچه نظمیه را مینویسد و رئیس نظمیه میشود. برای پنج محله تهران یک رئیس و یک کلانتر تعیین میکند. مامورها موظف بودند گزارشهایی ثبت کنند که این گزارشها امروزه یکی از مهمترین منابع شناخت دوره قاجار به شمار میرود.
یساولی بیان کرد: تهران فقط زندگی رجال و اشراف نیست. جامعه سنتی ما جامعه آرامی بود. تلاطم در شهر غریبه بود. گزارشهایی که ثبت شده حکایت از سفر فلان شخص با خانوادهاش به عتبات یا قم دارد. با خواندن این گزارشها درمییابیم که جامعه ایران یک جامعه آرام بود و از آن گرفتاریهای جامعه مدرن در آن خبری نیست. با خواندن این گزارشها با زندگی مردم عادی و با تاریخ اجتماعی و زیست تاریخی مردم آشنا میشویم. پیوندهای اجتماعی، خانوادگی، ارتباط بین ساکنان محلهها، با نام آدمها آشنا میشویم. این مردم گمشدگان تاریخ هستند. که درمییابیم اینها چگونه زندگی میکنند. خانمها در خانواده چه جایگاهی دارند. مناسبات اجتماعی آنها چگونه است. مهمترین شیوه رایج خودکشی خوردن تریاک بود.
وی در ادامه گفت: این دست منابع با نگاهی دیگر ما را به تهران عصر قاجار میبرند. عکسهای این دوره نیز دادههای بسیار جذابی هستند. اشاره دیگر در زمینه نگرش اجتماعی به تاریخ تهران نویسندگانی هستند که در دایره دیده شدن جا نگرفتند. تا پایان دوره قاجار یک تصویر سنتی از تهران داریم. در دورههای بعد آشنایی ما با تهران بخش مهمی از منابع رسمی است. آشنا نیستیم با نگاهی که عباس منظرپور متولد 1303 از تهران به ما نشان میدهد. او کتابی به نام «در کوچه و خیابان» دارد که این کتاب ما را با رگ و پی یک جامعه سنتی آشنا میکند.
یساولی افزود: نباید با نگاه سنتی تاریخ را بخوانیم، باید زیست روزمره مردم به معنی عام را مورد توجه قرار بدهیم تا مردم عادی و کسانی که نامی در تاریخ ندارند، شناخته شوند. برای نوشتن تاریخ اجتماعی نباید بیتوجه به بخشی از جامعه باشیم. مکاتبات ناصرالدینشاه و کامران میرزا نیز به زیبایی ما را با تهران آشنا میکند. تهران را باید از دریچه منابع نو بشناسیم که اگر به درستی بشناسیم شیفته این شهر خواهیم شد.
دیدگاهها